سلام دوستان
اين وبلاگو راه انداختيم
تا توش مطالب مفيد براي پر كردن اوقات فراغتمون ارائه بديم
بانظراتتون دلگرممون کنید
یادم باشد تنها دل ما دل نیست
یادم باشد جواب كینه را با كمتر از مهر و جواب
دو رنگی را با كمتر از صداقت ندهم
یادم باشد باید در برابر فریادها سكوت كنم
و برای سیاهی ها نور بپاشم
یادم باشد از چشمه درسِِ خروش بگیرم
و از آسمان درسِ پـاك زیستن
یادم باشد سنگ خیلی تنهاست... یادم باشد
باید با سنگ هم لطیف رفتار كنم مبادا دل تنگش بشكند
یادم باشد برای درس گرفتن و درس دادن
به دنیا آمده ام ... نه برای تكرار اشتباهات گذشتگان
یادم باشد زندگی را دوست دارم
یادم باشد هر گاه ارزش زندگی یادم رفت در چشمان حیوان
بی زبانی كه به سوی قربانگاه می رود
زل بزنم تا به مفهوم بودن پی ببرم
یادم باشد می توان با گوش سپردن به آواز شبانه ی دوره گردی
كه از سازش عشق می بارد به اسرار عشق پی برد و زنده شد
یادم باشد معجزه قاصدكها را باور داشته باشم
یادم باشد گره تنهایی و دلتنگی هر كس
فقط به دست دل خودش باز می شود
یادم باشد هیچگاه لرزیدن دلم را پنهان نكنم تا تنها نمانم
یادم باشد هیچگاه از راستی نترسم و نترسانم
یادم باشد زنده ام
یادم باشد خواهم مرد روزی
یادم باشد همیشه به یاد باران باشم......
این شعر
در همین سطر اول مرد
و سکوت دوباره به اتاقم نشت کرد
یکبار دیگر آمدی
رفتی
بلایی در کمین من نشست
و همسایه با صدای درد به خواب رفت
دردش را خوب میفهمم
پیراهن هر دوی ما را باد پوشید و برد
دویدیم بی هدف
از بغض های اتاق عبور کردیم
و اشک های طبیعت ریخت
وقتی مشت هایمان را در جیب پنهان کردیم
میگذاری برف
مرزهای دهانت را ببندد
و سکوت
اتفاقیست که
باید
دهان به دهان بچرخد
اگر کسی رو خیلی دوست داری امتحانش نکن که ببینی اون چقدر دوستت داره !
اول خودتو امتحان کن، ببین تحملش رو داری بفهمی دوستت نداره؟...!
این منم که تو را میخوانم نه پری قصه ها هستم در آفاق داستان و نه قاصدکی در یک قدمی تو.من یک انسانم کسی که شاید گاهی فراموشت کند ولی یاد تو بخشی از وجود اوست. سالهاست زیر آسمانی که به من هدیه دادی زندگی میکنم برای کفتران چاهی دانه میریزم. ماه را به میهمانی درختان دعوت میکنم و این تویی که در تمام لحظات مرا می بینی.
مینویسم تا تمام درختان سالخورده بدانند مهربانترین مهربانی.
تو در صداقت آیینه تو در روحانیت ملکوت تو در معصومیت کودکانه جای داری.خدایا تو همان جایی هستی که دلهای شکسته فریادت میزنند.به رسم سپاس نوشتم که بدانی دوستت دارم.
خدایا چه دارد آنکه تو را ندارد و چه ندارد آنکه تو را دارد.
کوه با نخستين سنگها آغاز ميشود
و انسان با نخستين درد.
در من زندانی ستمگری بود
ـ که به آواز زنجیرش خو نمی کرد
من با نخستین نگاه تو آغاز شدم.
احمد شاملو
به هيچكس و هيچ چيز در اين دنيا وابسته نباش.
حتي سايه ات در زمان تاريكي تو را تنها ميگذارد....